تکپارتی استری کیدز
وقتی عضو نهمی......)
دوباره روز کسل کننده ای رو شروع کردی .. اعضا هیچ علاقه ای به تو نداشتن همیشه به ظاهر میخندیدی و خوشحال بودی ولی وقتی شب تنها میشدی گریه می کرد ی سخت بود واست خیلی تو لینو هم اتاقی بودین ... چون فقط یک بار از هان کمک خواستی لینو ۳ تا سیلی زیبا نسارت کرده بود ... صورتت از اون موقع کبود شده بود بخاطر ش خیلی گریه می کردی .. تو آدم اضافی بودی از نظر خودت ... از نظر اعضا هم همینطور ....
دوستت زنگ زد و قرار گذاشتین که برید بیرون
علامت رفیقت÷
علامت خودت=
=سلام خوشگلم خوبییی
÷سلام آبجی جونم خوبییی دلم واست تنگ شده بود
=منم همینطور عزیزم
÷میای بریم بیرون؟
=آره عزیزم چه ساعتی؟؟؟
÷همین الان حاضر شو میام دنبالت تا ۷ دقیقه دیگه
=اوکی بابای
÷بابای
رفتی سمت کمد لباست زیاد اهل لباس باز نبودی یه لباس کاملا پوشیده تنت کردی یه کرم ویه تینت زدی وتمام...
با پیام گوشیت به خودت اومدی ..
÷ات بیا منتظرتم
رفتی پایین اعضا با دیدنت خندشون قطع شد .وبهت زل زده بودن
چان : کجا؟؟
=میرم با دوستم بیرون...
لینو :اها برو گورتو گم کن ...
اعضا بااین حرفش زدن زیر خنده ...
توهم که بغضت گرفته بود بدون هیچ حرفی از در بیرون زدی...
لانا با دیدن قیافه بغض کردت تعجب کرد..
÷ات ؟ حال.... با دیدن اشکات اومد سمتت
÷هی هی میتونی باهام حرف بزنی
=نمیخوام زنده باشممم نمیخوام تمام جیغ هایی که میکشیدی قابل آروم کردن نبود.
دارم میمزمممم چرااا باید دنیا بیامممم(جیغ) خسته شدممم قلبم نمیکشههه نمیتونم ادمهههههه بدمممم از این لعنتیاااا بدمممم میاددددد
÷ات آروم باش بگو ببینم چیشدهه لعنتیییی ...گریه نکن .... صورتت صورتتت لعنتیییی چرا اینجوری شدههههه جوابمو بده !
ادامه ساعت ۷ میزارم
دوباره روز کسل کننده ای رو شروع کردی .. اعضا هیچ علاقه ای به تو نداشتن همیشه به ظاهر میخندیدی و خوشحال بودی ولی وقتی شب تنها میشدی گریه می کرد ی سخت بود واست خیلی تو لینو هم اتاقی بودین ... چون فقط یک بار از هان کمک خواستی لینو ۳ تا سیلی زیبا نسارت کرده بود ... صورتت از اون موقع کبود شده بود بخاطر ش خیلی گریه می کردی .. تو آدم اضافی بودی از نظر خودت ... از نظر اعضا هم همینطور ....
دوستت زنگ زد و قرار گذاشتین که برید بیرون
علامت رفیقت÷
علامت خودت=
=سلام خوشگلم خوبییی
÷سلام آبجی جونم خوبییی دلم واست تنگ شده بود
=منم همینطور عزیزم
÷میای بریم بیرون؟
=آره عزیزم چه ساعتی؟؟؟
÷همین الان حاضر شو میام دنبالت تا ۷ دقیقه دیگه
=اوکی بابای
÷بابای
رفتی سمت کمد لباست زیاد اهل لباس باز نبودی یه لباس کاملا پوشیده تنت کردی یه کرم ویه تینت زدی وتمام...
با پیام گوشیت به خودت اومدی ..
÷ات بیا منتظرتم
رفتی پایین اعضا با دیدنت خندشون قطع شد .وبهت زل زده بودن
چان : کجا؟؟
=میرم با دوستم بیرون...
لینو :اها برو گورتو گم کن ...
اعضا بااین حرفش زدن زیر خنده ...
توهم که بغضت گرفته بود بدون هیچ حرفی از در بیرون زدی...
لانا با دیدن قیافه بغض کردت تعجب کرد..
÷ات ؟ حال.... با دیدن اشکات اومد سمتت
÷هی هی میتونی باهام حرف بزنی
=نمیخوام زنده باشممم نمیخوام تمام جیغ هایی که میکشیدی قابل آروم کردن نبود.
دارم میمزمممم چرااا باید دنیا بیامممم(جیغ) خسته شدممم قلبم نمیکشههه نمیتونم ادمهههههه بدمممم از این لعنتیاااا بدمممم میاددددد
÷ات آروم باش بگو ببینم چیشدهه لعنتیییی ...گریه نکن .... صورتت صورتتت لعنتیییی چرا اینجوری شدههههه جوابمو بده !
ادامه ساعت ۷ میزارم
- ۷.۶k
- ۲۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط